Sunday, July 16, 2006

عاشق دختر همسایه

کدام ساعت شنی بهار را زایید؟

کدام فصل پیرهنی دارد

گرمتر از تابستانی

که من عاشق دختر همسایه ام بودم؟

همان سال چه گریه هایی ریخت از تن پاییز،

و چه ارقام خسته ای افتاد،

از صفحه ی غروب ساعت دیواری.

انگار زمستان بود که عقربه های همان ساعت

لغزیدند تا کنار هم

افتادند درست در جای خالی شش و نیم

و حالا

من پیر شده ام

همچنان که دختر همسایه،

بی هیچ خاطره ای از شش و نیم.

بیژن نجدی