عزیزم، وقتی پیدات کردم جنازت بوی گند می داد، سفر ایتالیا خیلی خوش گذشت، کنار ساحل چه عشق بازیهایی کردم.
حلقتو خوب خریدن، نایاب بود، عین خودت. بوی فلسفه ته گرفته می داد. فکر نمی کردم دیدن لاشه ات اینقدر خوشحالم کنه! حالا با چی کشته بودنت؟ صد بار گفتم اون زیر پوش سوراختو نپوش.
اون ور با کتابات سرگرم میشی؟ با حوری ها لاس نزنی! خوره بازی هم در نیار!
راستی دکتر گفته اگه هر شب از این نامه ها برات بنویسم کمتر افسرده می شم. من از بچگی دوست داشتم نامه عاشقانه بنویسم، واسه امشب بسه! دیگه باید برم استراحت کنم! شب بخیر عزیزم.
No comments:
Post a Comment