Wednesday, December 21, 2005

By Albert Camus

شروع به فكر كردن
شروع به تحليل رفتن تدريجي است.

- خواب سقوط كردن بود و بيداري مچاله شدن.

جنايت تنها در اين نيست كه ديگري را بكشي، بلكه بيشتر در اين است كه خود زنده بماني.

- چون احتياج داشتم كه دوست بدارم و دوستم بدارند تصور كرده‌ام كه عاشق شده ام.

گروهي فرياد ميزنند: دوستم داشته باش
گروه ديگر:دوستم نداشته باش
ولي گروهي هم هستند، بدترين و بدبخترين آنها كه مي‌گويند: دوستم نداشته باش و به من وفادار باش.

- در تنهايي، وقتي خستگي هم به آن اضافه شود، انسان به آساني خود را پيغمبر مي انگارد.

- یک طرف زیبایی است و طرف دیگر ، در هم شکستگان و پایمال شدگان ، هر قدر هم که این کار دشوار باشد، من می خواهم به هردو طرف وفادار بمانم.
آلبر کامو ( فارسی )

5 comments:

HMN said...

بیا داداش ، اینم واسه شروع ! حالا ت بده... هومن

HS said...

شرمنده داداش ت ام نيومد! شما ادامه شو بيا

Anonymous said...

این کلمه ناجورستان یک شاهکار است
شدید وحدت می کنم

Anonymous said...

vaghti fekr nemi,koni zendegit aromtare be mahze jostejo kardan adamha barat haula mishan va mikhay farar koni az eshgheshon mohabbaTESHON NEFRATESHON AZ HAME CHIZ PAS HAMON BEHTAR KE FEKR NAKONIM ,,,BYE

Anonymous said...

mesle hamishe...
man az bas ke fekr mikonam zehnam bimar shode,ino jeddi migam,akhe jadidan hameie fekram manfie...