Tuesday, December 13, 2005

to be freezed

انتظار کشیده ام

تا خیره بمانم در چشمهای تو،

به زمزمه ، هزار کاکلی شاد را بشمرم

دویده ام

بسان کودک سیه چرده ای زیر طاقهای گلی

به فریاد ، دریا را نشان داده ام

و کودکان سیه چرده را در ساحل شلوغ

همهمه ی موج ها،

خیال آبگونم را می شکند،

زیر طاقیها،

کاکلی های مبهوت دستهات گم میشوند،

میانه ی دیوار ها ،

چشم هایی کنده اند،

که خیره ،

نگاه می کنند.

27 مرداد 81

3 comments:

Anonymous said...

baz ham entezar .........
ziba bod.pezeshk jan.

Anonymous said...

e?
hs to pezeshk boodio man nemidoonestam?!!!

HS said...

be Nevisande negah kon Dela! in sher baraye HMN baradare HS hast! va ishon pezeshkan! HS chize degeyi! :d