Sunday, January 08, 2006

بي قرينگي هاي مستي 1

بي قرينگي های مستي 1

- آره از اون روز بود كه حس كردم بدجوری دلم مي خواد حالشو بگيرم. ميدوني سه سال كم نيست، تازه اونم كنار اومدن با ناز و اداهای دخترای آكبندي كه فكر ميكنن هر حركتشون يه جور توهينه به اون مريم پاک درونشون....
- ...

- آره دقيقا ، اما آدم يه چيزايي رو نمي‌بينه ، و من يكي انگار خيلي...
- ...

- نخند ، خنده نداره ، اون روزي كه با من بهم زد فكر كردم دنيا تموم شده ، نخند، اما انگار نمي‌دونستم بدترش هم ميشه ، فكر مي‌كني فرداش چي ديدم؟ دقيقا فرداش؟
- ...

- از كجا مي‌دوني؟؟
- ...

- يعني اينقدر كلاسيكه؟ من فكر كردم...
- ...

-آره ،بي‌خيالش، به سلامتي، راستي يادم رفت، گفتي مال تو چند سال بود؟ اوليش؟
- ...

- ها ها ها...، بريز ، بازم به خودم....
- سلامتي.

3 comments:

Anonymous said...

That's my life: nostalgia! dige che mishe kard.

HS said...

cheer! :d
sorry about some changes, Bro choose an english title cause of template and font and thanks for comment! i Prefer delete my post after ur comment! :d plz look staright! :d

HMN said...

don't worry bro,ur obviously misunderstanding my point ! hope to see another works of u, also cheers !