Saturday, August 27, 2005

فرود

چه سخت فرود آمده است

آنکه به اعراض , گردن فهمی می افراشت،

سخره ی بویناکی روزگار

چه سخت می بینمش ،

در پس دودی که انگار ،

مغز خسته اش را از زبان ساکتش فرار می کند

دست هایش ،

نابسود بود های خویش

جیب را برای همصحبتی یک خیابان طولانی،

طلب می کند.

No comments: